در تنهایی ...

در تنهایی خود لحظه ها را برایت گریه کردم


در بی کسیم برای تو که همه


 کسم بودی گریه کردم


در حال خندیدن بودم که به یاد خنده های 


سرد و تلخت گریه کردم


در حین دویدن در 


کوچه های زندگی بودم که ناگاه به یاد


 لحظه هایی که بودی و اکنون نیستی


 ایستادم و آرام گریه کردم


ولی اکنون می خندم آری میخندم به


 تمام لحظه های بچه گانه ای که به خاطرهیچ اشک هایم را قربانی کردم 

 

 

 

پیرمرد و کارگر...

پیرزنی برای سفیدکاری منزلش کارگری را استخدام کرد.
وقتی کارگر وارد منزل پیرزن شد، شوهر پیر و نابینای او را دید و دلش برای این زن و شوهر پیر سوخت


اما در مدتی که در آن خانه کار می کرد متوجه شد که پیرمرد انسانی بسیار شاد و خوش بین است.
 او درحین کار با پیرمرد صحبت می کرد و کم کم با او دوست شد.
در این مدت او به معلولیت جسمی پیرمرد اشاره ای نکرد.
پس از پایان سفیدکاری وقتی که کارگر صورت حساب را به همسر او داد، پیرزن متوجه شد که هزینه ای که در آن نوشته شده خیلی کمتر از مبلغی است که قبلا توافق کرده بودند.
پیر زن از کارگر پرسید که شما چرا این همه تخفیف به ما می دهید؟ کارگر جواب داد: «من وقتی با شوهر شما صحبت می کردم خیلی خوشحال می شدم و  از نحوه برخورد او با زندگی متوجه شدم که وضعیت من آنقدر که فکر می کردم بد نیست. پس نتیجه گرفتم که کار و زندگی من چندان هم سخت نیست. به همین خاطر به شما تخفیف دادم تا از او تشکر کنم.» پیرزن از تحسین شوهرش و بزرگواری کارگر منقلب شد و گریه کرد. زیرا او می دید که کارگر فقط یک دست دارد

تولدم مبارک...

بسم الله الرحمن الرحیم 

 

امروز تولده منه! 

 

روزی که خدا گذاشت که من به این دنیا بیام 

 روزی که خدا گذاشت من برایش بندگی کنم 

 

 

خدای مهربون از هرچی که بهم دادی ممنون 

 

 

امروز کسایی  تفلدمو تبریک گفتن که توقع خیلی ازشون نداشتم 

و از کسایی که خیلی توقع داشتم که اولین نفرات باشند که تولدمو تبریک بگن ـ نگفتن! 

خیلی دلم شکست 

 

مخصوصا از یه نفر که دیگه اصلا فکرشم نمیکردم که حتی یه تبریک کوچیک با اس نگه! 

 

 

واقعا آدم باید واسه کسی کاری کنه که

ارزشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ داشته باشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه 

 

بیخیال دیگه 

واسم مهم نیس 

        بریم تو کاره جشن 

 

                                               

 





 

 

. تولدم مبارک.

من نمی گویم ...

من نمی گویم که خاموشم مکن 

 

 

 

من نمی گویم فراموشم مکن

من نمی گویم که با من یار باش 

 

 


من نمی گویم مرا غم خوار باش
 

 


من نمی گویم ، دگر گفتن بس است
 

 

 

گفتن اما هیچ نشنفتن بس است

روزگارت باد شیرین! شاد باش 

 

 


دست کم یک شب تو هم فرهاد باش 



آه! در شهر شما یاری نبود
 

 

قصه هایم را خریداری نبود ... 



 

عشق یعنی لحظه ی تنها شدن 
 

 

 

عشق یعنی واله و شیدا شدن

 

 

عشق یعنی مادر و یعنی پدر
 

 

عشق یعنی یک نگاه و یک نظر
 


 

عشق یعنی چشم به در دوختن 
 

 

عشق یعنی در فراغش سوختن

 

عشق یعنی زندگی یعنی بهار 
 

 

عشق یعنی یعنی انتظار و انتظار

گـریـه ...

گـریـه    ...

شاید زبان ضعف باشــد؛

شاید خیلـــی کودکانه...


شاید بی غرور    ...

اما هروقت گونه هایم خیس می شود می فهمم

نه ضعیفـم،

نـه یک کودکـم؛

بلکــــه پُـــر از احساســــــم... 

 

یا فاطمه...

یا علی رفتیم بقیع اما چه سود 

 

هرچه گشتم فاطمه انجا نبود 

 

یا علی قبر پرستویت کجاست؟ 

 

ان گل صدبرگ خوشبویت کجاست؟ 

 

هرچه باشد من نمک پرورده ام 

 

دل به عشق فاطمه خوش کرده ام 

 

حج من بی فاطمه بی حاصل است 

 

فاطمه حلال صد ها مشکل است 

 

شهادت حضرت فاطمه برشما خوبان تسلیت باد  

 

اس ام اس ایام فاطمیه - اس ام اس شهادت حضرت فاطمه(س) - www.RadsMs.com